جدول جو
جدول جو

معنی بی غدر - جستجوی لغت در جدول جو

بی غدر(غَ)
مرکّب از: بی + غدر، بی مکر. بی حیله. بی نیرنگ. دور از غدر و حیله:
صدر دریادل نظام الدین که باشد از قیاس
پیش دریای دل بی غدر تو دریا غدیر.
سوزنی.
رجوع به غدر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
بی ارزش، بی عزت، بی حرمت، بی وقار
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
از: بی + در، که در ندارد. بی باب. بدون در. بدون مدخل یا بدون آنچه بر مدخل قرار دهند. شواهد زیر، هم بمعنی خود ’در’ و هم بمعنی مدخل یعنی جای نصب در است:
که کرد این گنبد پیروزه پیکر
چنین بی روزن و بی بام و بی در.
ناصرخسرو.
بی در و روزن بسی حصارستان
بی در و روزن کسی حصار کند.
ناصرخسرو.
چندین همی بقدرت او گردد
این آسیای تیزرو بی در.
ناصرخسرو.
بی زاد مشو برون و مفلس
زین خیمۀ بی در مدور.
ناصرخسرو.
آورد بدان سرای بی در
آن مژده بدان همای بی پر.
نظامی.
زاهد بی علم خانه بی در (است) .
سعدی، کنایه از بی خاصیت. رجوع به رنگ و بو شود
لغت نامه دهخدا
(غَ / غُو)
مرکّب از: بی + غور، بی پایاب. کم عمق و پایاب.
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مرکّب از: بی + قدر، بی رتبه و بی عزت. (آنندراج)، بی عزت. بی رتبت. حقیر و آنکه قدر و مرتبۀ وی را کسی نشناسد. (ناظم الاطباء)، بی خطر. حقیر. بی مقدار. (یادداشت مؤلف)، بی عزت. بی احترام:
هر کس که شاد نیست بقدر و بجاه او
بی قدر باد نزد همه خلق و بی خطر.
فرخی.
مر گوهر باقیمت و با قدر و بهارا
اینها نه سزااندکه بی قدر و بهااند.
ناصرخسرو.
خسیس است و بی قدر بی دین اگر
فریدونش خالست و جمشید عم.
ناصرخسرو.
بی رتبت تو گردون بی قدر چون زمین
با هیبت تو آتش بی تاب چون شرر.
مسعودسعد.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
بی ارزش خرد که
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خرد
تصویر بی خرد
بی شعور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
سرزده، ناآگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی صبر
تصویر بی صبر
ناشکیبا، بی تاب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی خدا
تصویر بی خدا
کافر
فرهنگ واژه فارسی سره
بی ارزش، غیرمهم، کم ارزش، کم بها، بی عزت، پست، حقیر، فرومایه، ناقابل
متضاد: ارزشمند
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حرام زاده، ولدالزنا، ناپاک زاده، نامشروع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
لا قيمةٌ لها
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
Thankless, Unappreciative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
ingrat
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بیگاری کار بی مزد و رایگان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
ingrato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
неблагодарный , неоценивший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
undankbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
невдячний , неоцінений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
niewdzięczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
忘恩负义的 , 不欣赏的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
অবহেলিত , কৃতজ্ঞতাবিহীন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
بے قدر , ناشکرگزار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
ingrato, desagradecido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
asiye shukrani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
nankör, takdir etmeyen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
배은망덕한 , 감사하지 않는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
恩知らずな , 感謝しない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
ingrato
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
निःसंतुष्ट , अप्रतिसंस्थापक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
tidak tahu terima kasih, tidak menghargai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
ไม่รู้บุญคุณ , ไม่รู้คุณค่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
ondankbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
חסר תודה , לא מעריך
دیکشنری فارسی به عبری